سیاوش وکیلی، معاون اجرایی کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران اشاره میکند که پیرامون موضوع سلسله اقدامات کنترلی توسط نهاد ناظر در بازار و استفاده از ظرفیت ریزساختارهای "دامنه نوسان" و "حجم مبنا" دو دیدگاه کارشناسی و اقتضایی وجود دارد.
از دیدگاه کارشناسی، تغییرات مکرر ریزساختارها اقدام نامناسبی تلقی میشود، کما اینکه در بورسهای حرفهای در فواصل زمانی بسیار بلندمدتِ چندساله و پس از انجام آزمایشی یک تغییر، این تغییرات به قاعده و روال تبدیل شده و مصوب و ابلاغ میشوند و بهطور طبیعی تغییرات مکرر در ریزساختارها صورت نمیگیرد.
از دیدگاه اقتضائی در برخی زمانهای اضطراری نظیر آنچه در این روزها و ناشی از تهدیدهای نظامی شاهد هستیم، در بازه زمانی کوتاهمدت محدود کردن دامنه نوسان میتواند از بعد روانی در آرامشبخشی به بازار و پرهیز از نوسانات هیجانی موثر باشد؛ اما در درازمدت مانع نقدشوندگی بازار میشود و باید بدون واهمه از تاثیرات جانبی رفع محدودیت کاهش دامنه نوسان اقدام مقتضی صورت پذیرد؛ ولو اینکه شاخص کل سقوط سنگینی داشتهباشد؛ در غیراینصورت، دستکاریهای ایجاد شده تاثیر منفی زیادی بر حجم معاملات و سنگین شدن صفهای فروش و در نتیجه قفل شدن بازار خواهند داشت و علاوه بر آن کسبوکار نهادهای ارائهکننده خدمات در بازار سرمایه با مخاطرات جدی مواجه خواهدشد.
در خصوص استفاده از ظرفیت حجم مبنا و افزایش همزمان آن با افزایش دامنه نوسان، بهطوری که قیمتهای پایانی تغییر نکنند؛ میتوان گفت، اقدام مناسبی نیست؛ زیرا اولاً خود پارامتر حجم مبنا از اساس مورد اشکال و انتقاد است و هیچ مابهازای بینالمللی ندارد؛ در ثانی تجربه داخلی هم در استفاده از آن وجود ندارد و به نظر میرسد در صورت بهکارگیری این روش نهتنها هیچگونه تضمینی بر تقویت سمت تقاضا ناشی از این اقدام وجود ندارد؛ بلکه شاید موجب سنگین شدن صفهای فروش هم بشود؛ زیرا حتی با فرض خرید در قیمتهای منفی کامل به دلیل کارکرد محدودکننده این اقدام عملاً پرتفوی خریدار در آن روز در نماد مدنظر با بازدهی منفی بسته خواهد شد. بنابراین خریدار انگیزهای برای خرید نخواهد داشت و سرمایهگذاران این وضعیت را فرصتی برای خروج خواهند دید.
در جمعبندی نهایی میتوان اذعان کرد که دستکاری ریزساختارهای بازار در مواقع اضطراری و فقط برای کنترل هیجانات مقطعی و برای مدت زمان محدود قابل توصیه است.